به گزارش شهرآرانیوز، کافی است دلار هزار تومان گران شود تا قیمت کالاهای اساسی و غیراساسی بهدنبال آن سر به صعود بردارند، اما اگر همین دلار کاهشی شود بازارها تا جایی که ممکن است دربرابر کاهش قیمت مقاومت میکنند و اگر هم قیمتها نزولی شود، به اندازه صعود آنها نخواهد بود. این گلایه و انتقاد همیشگی مصرفکنندگان بازارهای مختلف در تلاطم نرخ ارز در سالهای اخیر است، به همراه این سؤال که چرا دلار کاهشی میشود، اما قیمت کالاها نه؟
یکی از موارد تأثیرگذار بر بازار ایران، نرخ ارز است. برخی کالاها از جمله کالاهای وارداتی به طور مستقیم به قیمت دلار وابسته هستند، بعد از آن محصولاتی که مواد اولیه آنها وارداتی است، برای قیمت گذاری چشمشان به قیمت ارز دوخته شده و در نهایت قیمت کالاهایی که در ظاهر هیچ ربطی به نرخ ارز ندارند از طریق انتظارات تورمی با این موضوع گره خورده اند. انتظارات تورمی به زبان ساده یعنی وقتی موج افزایش قیمتها آغاز میشود، صاحبان کالا با پیش بینی آینده و انتظار تورم بیشتر قیمت گذاری محصول خود را بر اساس آن انجام میدهند.
تصورش را بکنید وقتی قیمت ارز افزایش پیدا میکند، علاوه بر کالاهای وارداتی یا کالاهای وابسته به واردات به تدریج هزینه تولید نیز افزایش مییابد پس تولید کننده باتوجه به هزینه تمام شده خود حتی در صورت کاهش قیمت ارز نمیتواند کالای خود را با قیمت ارزان تری بفروشد. در مجموع افزایش قیمت ارز تأثیر خود را به سرعت بر قیمت کالا نشان میدهد، اما در کاهش قیمت چند عامل از جمله انتظارات تورمی، چسبندگی، کشش قیمتها و مؤلفههایی مانند عوامل سیاسی اثرگذار است.
به طور خلاصه افزایش قیمت ارز یا به عبارتی کاهش ارزش پول ملی، باعث صعود قیمت کالاها میشود. اما وقتی بهای ارز کاهشی و به عبارتی ارزش پول کشور تقویت میشود، کالاها در برابر کاهش قیمت مقاومت میکنند. کارشناسان اقتصادی در پاسخ به علت این پدیده از نظریه چسبندگی قیمتها استفاده میکنند.
اگر بخواهیم به صورت ساده این موضوع را توضیح دهیم باید به یک باور عامیانه در میان مردم اشاره کنیم. بر اساس این باور، مردم ایران معتقدند قیمتی که افزایش پیدا کرد دوباره به سمت پایین حرکت نخواهد کرد و مدام در مسیر رشد گام برمی دارد. این تصور و همان چسبندگی قیمت در اقتصادهای فاقد گزاره اطمینان روی میدهد. همه اینها یعنی تلاطم نرخ ارز در نهایت به زیان مصرف کننده است.
دکتر علی عقیلی، کارشناس حوزه کسب وکار است. این سؤال را که چرا کاهش قیمت ارز نمیتواند به اندازه افزایش آن بر بازار اثرگذار باشد، از او میپرسیم.
عقیلی در این باره میگوید: به عنوان مثال واردکننده کالاهایی مانند لپ تاپ، موبایل و در مجموع کالاهای وارداتی در یک بازه ۴۵ روزه هزینه کالا را واریز میکنند، بنابراین با پیش بینی آینده نرخ ارز کالای خود را قیمت گذاری و به دست توزیع کننده میرسانند، از سوی دیگر هنگام افزایش قیمت ارز صاحب کالا در ابتدا به فکر تأمین کالای خود در آینده است، یعنی تصور میکند که اگر اکنون با قیمت قبل کالا را بفروشد توانایی خرید و جایگزین کردن کالای جدید را ندارد، بنابراین قیمتها صعودی میشود، اما در زمان کاهش نرخ ارز باتوجه به اینکه کالا را با قیمت بالا تهیه کرده حاضر نیست که محصول خود را با زیان بفروشد.
اگر بخواهد منصفانه رفتار کند در قیمت پایین به عنوان مثال چند لپ تاپ یا موبایل میخرد و میانگین قیمتی را برای مصرف کننده در نظر میگیرد. میپرسیم پس درهرصورت مصرف کننده متضرر است؟ و در پاسخ میشنویم: بله. تلاطم بازار ارز، انتظارات تورمی و چسبندگی، پیش از هر کس به زیان مصرف کننده است.
به گفته این کارشناس بازار کسب وکار اکنون بازارها به شدت راکد است و علت اصلی آن پیش بینی پذیرنبودن آینده است. در این وضعیت همه دست نگه داشتهاند تا شرایط بازار به ثبات نسبی برسد.
این کارشناس بازار کسب وکار با اشاره به نبود نظارت کلان بر بازارها میافزاید: گاهی واردکننده با دریافت ارز دولتی محصولات مورد نظر خود را مثلا در حوزه آی تی وارد میکند، اما با دلار ۶۵ هزار تومان وارد سیستم توزیع میکند. چطور؟ از طریق ارائه فاکتورهای غیررسمی. عقیلی میگوید: برخی واردکنندهها از دو سو سود میکنند. اول از طریق دریافت ارز دولتی و تفاوت نرخ آن با بازار، دوم از طریق فاکتورسازی. به عنوان مثال توزیع کننده از آنها شش لپ تاپ میخرد، اما در فاکتور باید پول ۱۰ لپ تاپ را پرداخت کند. همه این موارد از نبود نظارت کلان بر بازار است.
این موارد سبب تلاطم و بی ثباتی بیشتر در بازار میشود و در نهایت در زمان کاهش نرخ ارز به اضافه مواردی مانند انتظارات تورمی، چسبندگی و دیگر موارد اقتصادی سدی میشود در مقابل کاهش قیمت ها.